Feeds:
نوشته
دیدگاه

Posts Tagged ‘هرمافروديت’

امروز در هنگام بازگشت به خانه كسي وارد اتوبوس شد كه به نظر هرمافروديت مي‌ماند. شايدم هم از مشكلي رواني رنج ميبرد. چيزي كه من ديدم انگار مردي بود كه به شدت اصرار داشت رفتارهاي زنانه داشته باشد.  بسيار غليظ با لوازم آرايشي صورتش را نقاشي كرده بود. موهاي رنگ كرده‌اش را از زير روسري صورتي بيرون گذاشته بود. قرمزي ناخن‌هاي لاك زده‌اش اولين چيزي بود كه توجه‌ام را جلب كرد. يك جفت كفش پاشنه‌ بلند ، از آن كفش‌هاي پر از پولك و زرق و برق دار ِ مدل قديمي كه فكر مي‌كنم از اين مدل شايد 20 سالي باشد كه توليد نميشود و كمي هم برايش بزرگ بود پوشيده بود. يك كوله بزرگ صورتي رنگ هم علاوه بر كيف دستي زنانه‌اش انداخته بود. به اضافه يك عينك آفتابي بزرگ كه شايد كمي صورت مردانه‌اش را بپوشاند و چندين انگشتر كه سعي شده بود پوششي باشد براي استتار آن دستان زمخت مردانه‌.

ظاهرش كاملا جلب توجه مي‌كرد. بطوري افراد بيرون از اتوبوس هم با ديدنش او را به هم نشان مي‌دانند.

زنان داخل اتوبوس كه بعد از وارسي او متوجه اين ميشدند كه علي‌رغم صداي نازك و زنانه‌اش صورت و دستانش خبر از مذكر بودنش مي ‌دهد آه مي‌كشيدند و زير لب خدا را شكر مي‌كردند.

عده‌اي هم ترسيده كمي خودشان را جمع و جور مي‌كردند و از او فاصله مي‌گرفتند.

او اما به شدت به زنان مي‌نگريست مخصوصا خانمي كه موهايش بيرون بود و كمي آرايش داشت و روي صندلي جلو نشسته بود. چيزي كه خيلي توجه‌اش را جلب كرد خانمي بود كه دست در دست پسر كوچكش از كنار او رد شد تا پياده شود. چند باري هم آن زن را صدا زد. و تا دور شدن زن از ديدرسش او را با نگاه تعقيب مي‌كرد.

فكر مي‌كنم از لمس شدن واهمه داشت چون وقتي شانه‌ام سهوا به شانه‌اش برخورد كرد تكان شديدي خورد .

وقتي به مقصدم رسيدم چيز ديگري كه توجهم را جلب كرد رژ لب تقريبا تمام شده‌اي بود كه كمي از آن از جيب مانتواش بيرون زده بود!

سوال: چرا هيچگونه اطلاع رساني و آموزشي در مورد اين افراد و مشكشان و طريقه برخورد با آنها وجود ندارد؟

Read Full Post »